همان طوری که وجود گرامی رسول اکرم(علیه وعلی آله الآف التحیة والکرم) قبل از نزول اسلام و قرآن به امانت معروف بود، خدیجه(سلام الله علیها) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود، می گفتند «بانوی طاهره»، آن «طاهره» همتای این «امین» شد و این «امین» همسر آن «طاهره» شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا این صرف را پذیرفت و به رسولش فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾ یعنی تو را بی نیاز کرد؛ یعنی مال خدیجه[سلام الله علیها] مال خداست [و] کار خدیجه[سلام الله علیها] مقبول الهی است.
گاهی انسان کاری انجام می دهد که آن کار را خداوند نه تنها قبول می کند و به او پاداش می دهد، بلکه آن کار را به خودش اسناد می دهد، عمل خدیجه(سلام الله علیها) از این قبیل است [که] خداوند نه تنها کار این بانو را قبول کرد و به او پاداش حسن داد، بلکه کار او را به خود اسناد داد، فرمود: این کار من است در سورهٴ مبارکهٴ «ضحی» به رسول اکرم(علیه الآف التحیة و الکرم) فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ ضَالاً فَهَدَی ٭ وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾ یعنی تو را نیازمند یافت و بی نیاز کرد.
گرچه در بعضی از روایات به استجابت دعا تفسیر شده است، یعنی دعای تو مستجاب شد، اما معنای ظاهر «اغناء» هم همچنان محفوظ است؛ یعنی تو نیازمند بودی و خدا تو را بی نیاز کرده است. بی نیازی رسول اکرم[صلّی الله علیه و آله و سلّم] با مال حلال خدیجه(سلام الله علیها) بود. آن مال را که این بانوی طاهره در راه اسلام صرف کرده است، ذات اقدس الهی قبول کرد و به خود اسناد داد.
طهارت بانوی اسلام
همان طوری که وجود گرامی رسول اکرم(علیه وعلی آله الآف التحیة والکرم) قبل از نزول اسلام و قرآن به امانت معروف بود، خدیجه(سلام الله علیها) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود، می گفتند «بانوی طاهره»، آن «طاهره» همتای این «امین» شد و این «امین» همسر آن «طاهره» شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا این صرف را پذیرفت و به رسولش فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾ یعنی تو را بی نیاز کرد؛ یعنی مال خدیجه[سلام الله علیها] مال خداست [و] کار خدیجه[سلام الله علیها] مقبول الهی است.
پذیرش عمل و پذیرش عامل
گاهی انسان مال حلال دارد و در راه خدا صرف می کند و خدا کار او را قبول می کند، عمل او را می پذیرد [و] وقتی عمل او را قبول کرد یا ده برابر پاداش می دهد یا هفتصد برابر یا 1400 برابر یا بیش از آن؛ چون ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ یا ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِاْئَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾ این در صورتی است که خدا، مال انسان را قبول بکند، عمل انسان را قبول بکند و به انسانی که عمل خوب کرد پاداش بدهد؛ چون ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾ یک وقت بالاتر از این است؛ خدا نه تنها عمل انسان صالح را قبول می کند، بلکه خود او را می پذیرد.
حضرت مریم(س) و حضرت خدیجه(س) مقبول خدای سبحان
دربارهٴ مریم(سلام الله علیها) آمده است که ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً﴾ مریم[سلام الله علیها] را خدا قبول کرد، نه عمل مریم[سلام الله علیها] را. وقتی عمل مریم[سلام الله علیها] را قبول بکند به او پاداش خیر می دهد، وقتی خود مریم [سلام الله علیها] را قبول بکند او را مادر پیغمبر می کند. وقتی خدیجه(سلام الله علیها) را قبول بکند او را مادر سیدهٴ نساء عالمیان قرار می دهد. خیلی فرق است که خدا عمل کسی را قبول بکند یا این که، خود او را قبول بکند.
برگرفته از http://esra.ir
آخرین نظرات